انجمن حجتیه
«حواستان را جمع کنید که نکند یک مرتبه متوجه شوید که انجمن حجتیهایها همه چیزتان را نابود کردهاند.»
منبع: صحیفه امام خمینی (ره)، بخش ضمیمه، ص ۵۷۹.
«دیروز حجتیهایها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات، تمام تلاش خود را نمودند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع شاه بشکنند، امروز انقلابی تر از انقلابیون شدهاند! ولایتیهای دیروز که در سکوت و تحجّر خود آبروی اسلام و مسلمین را ریختهاند، در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت را شکستهاند و عنوان ولایت برایشان جز تکسّب و تعیّش نبودهاست، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را میخورند!»
منبع: صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۲۸۱.
«یک دسته دیگری بودند که میگفتند که هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند. آنهایی که بازیگر نبودند، مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شدهاست بر این امر که هر عَلَمی بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن روایات [اشاره دارد] که هرکس علم بلند کند با علم مهدی، به عنوان «مهدویت» بلند کند، [باطل است.]. حالا ما فرض میکنیم که یک همچو روایاتی باشد، آیا معنایش این نیست که تکلیفمان دیگر ساقط است؟ یعنی، خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست این معنا که ما دیگر معصیت بکنیم تا پیغمبر بیاید، تا حضرت صاحب بیاید؟»
منبع: صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۱۴.
ولایت فقیه
«اگر فقیهی بخواهد زورگویی کند، از ولایت ساقط میشود.»
منبع: صحیفه نور، ج ۱۰، ص ۲۹ و ۱۷۴؛ ج ۱، ص ۳۱، ج ۱۰، صفحهٔ ۸۹ و ۲۹.[۱]
«اگر ولیّ فقیه، یک کلمه دروغ بگوید یک قدم بر خلاف بگذارد، آن ولایت را دیگر ندارد.»
منبع: صحیفه نور، ج ۱۱ ص ۳۷.[۲]
«اگر فقیه یک گناه صغیره هم بکند، از ولایت ساقط میشود.»
منبع: صحیفه نور، ج ۱۱ ص ۳۷.[۳]
«اگر جمهوری، اسلامی باشد كه دیگر واضح است. برای اینكه اسلام برای آن كسی كه سرپرستی برای مردم می خواهد بكند، ولایت بر مردم دارد؛ یك شرایطی قرار داده است كه وقتی یك شرطش نباشد، خود به خود ساقط است، تمام است، دیگر لازم نیست كه مردم جمع بشوند.»
منبع: امام خمینی، صحیفهٔ نور، ج ۳، ص ۱۴۱-۱۴۲.
«اگر بگوییم امام معصوم راجع به طلاق همسر یک مرد، یا فروختن و گرفتن مال او، گرچه مصلحت عمومی هم اقتضا نکند، ولایت دارد، این دیگر در مورد فقیه صادق نیست و او در این امور ولایت ندارد.»
منبع: امام خمینی، امام خميني(ره)، شئون و اختيارات ولي فقيه، ص ۶۶.
«و وصیت اینجانب به رهبر و شورای رهبری در این عصر كه ... گمان ننمایند كه رهبری فی نفسه برای آنان تحفه ای است ومقام والایی ، بلكه وظیفه سنگین و خطرناكی است كه لغزش در آن اگر خدای نخواسته با هوای نفس باشد، ننگ ابدی در این دنیا و آتش غضب خدای قهار در جهان دیگر در پی دارد.»
منبع: وصیتنامهٔ سید روح الله خمینی.
جمهوری اسلامی
«ما خواستار جمهوری اسلامی میباشیم. جمهوری، فرم و شکل حکومت را تشکیل میدهد و اسلامی یعنی محتوای آن فرم، که قوانین الهی است.»
منبع: امام خمینی، صحیفهٔ نور، ص ۱۵۷.
«در جمهوری اسلامی، زمامداران مردم نمیتوانند با سوء استفاده از مقام، ثروت اندوزی کنند و یا در زندگی روزانه امتیازی برای خود قائل شوند. باید ضوابط اسلامی را در جامعه و در همه سطوح به دقت رعایت کنند و حتی پاسدار آن باشند. دقیقاً باید به آرای عمومی در همه جا، احترام بگذارند. هیچ گونه تسلط و یا دخالت اجانب را در سرنوشت مردم، نباید بپذیرند. مطبوعات در نشر همه حقایق و واقعیات آزادند. هرگونه اجتماعات و احزاب از طرف مردم در صورتی که مصالح مردم را به خطر نیندازند آزادند و اسلام در تمامی این شئون حد و مرز آن را تعیین کردهاست.»
منبع: امام خمینی، صحیفهٔ امام، ج ۴، ص ۲۶۶.
«حکومت اسلامی… حکومت استبدادی نیست که رئیس دولت مستبد و خودرأی باشد، مال و جان مردم را به بازی بگیرد و در آن بدلخواه دخل و تصرف کند، هرکس را ارادهاش تعلّق گرفت بکشد و به هر که خواست انعام کند و به هر که خواست تیول بدهد، اموال و املاک ملت را به این و آن بخشد. رسول اکرم(ص) و حضرت امیرالمؤمنین(ع) و سایر خلفا هم چنین اختیاراتی نداشتند.»
منبع: سید روح الله خمینی، کتاب ولایت فقیه، ص ۳۲ـ۳۳؛ سید روح الله خمینی، کتاب البیع، ج ۲، ص ۴۶۱.[۴]
نقش ملت
«ما تابع آراء ملت هستیم، ملت هر طوری رأی داد، ما هم از آنها تبعیت میکنیم.»
منبع: امام خمینی، صحیفه نور، ج ۴، ص ۱۸۱.
«مردم یکی را تعیین میکنند برای این که رئیس جمهور باشد، ما هم رأی مان را علناً به مردم اظهار میکنیم که آقا، آن که من میخواهم این است. شما میل دارید به این رأی بدهید، میل ندارید خودتان آزادید... آراء عمومی نمیشود خطا بکند.»
منبع: امام خمینی، صحیفه نور، ج ۴، ص ۱۲۲.
«تخلف از حکم ملت برای هیچ یک از ما جایز نیست.»
منبع: امام خمینی، صحیفه نور، ج ۱۴، ص ۱۰۹.
«برحسب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آرای اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طی اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده... جنابعالی را مأمور تشکیل دولت موقت مینمایم.»
منبع: امام خمینی، صحیفه نور، ج ۴، ص ۲۷.
«میزان رأی ملت است.»
منبع: امام خمینی، ولایت فقیه حکومت صالحان زمین، ص ۴۷.
«این مردم هستند که باید افراد کاردان و قابل اعتماد خود را انتخاب کنند و مسئولیت امور را به دست آنان بسپارند.»
منبع: امام خمینی، صحیفه نور، ج ۲، ص ۲۷۰.
«یک مجلس ملی مرکب از منتخبین واقعی مردم امور مملکت را اداره خواهند کرد.»
منبع: امام خمینی، صحیفه نور، ج ۲، ص ۲۵۵.
«آرای ملت حکومت میکند.»
منبع: امام خمینی، صحیفه نور، ج ۱۴، ص ۱۰۹.
قانونمداری
«ما یک حکومتی میخواهیم که روی مصالح این ملت کار کند... ما میخواهیم یک حکومتی باشد که لااقل تابع قانون باشد، تبع قانون اسلام باشد، تبع قانون مجعوله صحیح باشد.»
منبع: امام خمینی(ره)، کوثر، ج دوم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ۱۳۷۳، ص ۲۵۱.
«ما میگوییم حکومت اسلام... یک حکومت باشد که برای قانون متواضع باشد، یعنی سر پیش قانون فرود بیاورد، قانون هر چه گفت، قبول کند، نه این که قانون برای مردم عادی باشد و قدرتمندها از قانون مستثنی باشند.»
منبع: امام خمینی(ره)، کوثر، ج دوم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ۱۳۷۳، ص ۱۵۴.
«نقض قانون اساسی سند عقب افتادگی است.»
منبع: نهضت امام خمینی، سید حمید روحانی، ج ۲، صص ۲۱۹-۲۱۷.
«حکومت قانون است، قانون به خدا، یعنی حاکم، یعنی شخص اول مملکت، اگر یک کسی چیزی داشته باشد، شکایتی داشته باشد از او، پیش قاضی میرود و او را حاضرش میکنند و او هم حاضر میشود، چنانچه شد. حضرت امیر این کار را کرد. ما هم یک همچو حکومتی میخواهیم.»
منبع: امام خمینی(ره)، کوثر، ج دوم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، ۱۳۷۳، ص ۲۰۳.
«همه طبق قانون اساسی حرکت کنیم.»
منبع: امام خمینی، صحیفه نور، ج ۲۱، ص ۵۷.
«همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید، ولو برخلاف رأی شما باشد. باید بپذیرید، برای اینکه میزان اکثریت است... من هم ممکن است با بسیاری از چیزها، من که یک طلبه هستم، مخالف باشم. لکن وقتی قانون شد [تصویب] خوب، ما هم میپذیریم. بعد از اینکه یک چیزی قانونی شد دیگر نق زدن در آن، اگر بخواهد مردم را تحریک بکند، مفسد فی الارض است؛ و باید با او دادگاهها عمل مفسد فی الارض بکنند. و اگر نه، رأی میدهد آرام. با رأی آرام هیچ کس مخالف نیست. شما میگویید که نخیر، اینکه گفتند اینها اشتباه کردند؛ ولی ما در مقام عمل قبول داریم. رأیمان این است که اینجوری نیست؛ اما در عمل ملتزم هستیم. این هیچ مانعی ندارد. البته مسائل اگر مسائل اسلامی باشد، اگر در رأی هم مخالف باشید، باید تو سرتان زد! اما اگر یک مسائل سیاسی هست، مسائل [دیگر] هست، میگویید اینها اشتباه کردهاند، بسیار خوب، ممکن است یک میلیون جمعیت هم اشتباه بکنند؛ این اشکال ندارد؛ اما در عین حالی که اعتقادتان این است که اینها اشتباه کردهاند، در عین حال باید بپذیرید. چاره ندارید. شما هم که وکیل شدید فرض کنید از تهران یا از جای دیگر، خوب، عده کثیری میگویند که این لیاقت نداشته است! این نباید، خوب نبود بشود، اما حالا که اکثریت شد، پذیرفتهاند.»
منبع: سید روحالله خمینی، به تاریخ ۶ خرداد ۱۳۶۰.
لزوم انتقاد به عملکرد مسئولین
«هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیماً در برابر سایرین، زمامدار مسلمین را استیضاح کند و به او انتقاد کند و او باید جواب قانع کننده بدهد و در غیر این صورت اگر بر خلاف وظیفه اسلامی خود عمل کرده باشد، خود به خود از مقام زمامداری معزول است.»
منبع: امام خمینی، صحیفه نور، ج ۴، ص ۱۹۰.
«البته ماها نباید گمان کنیم که ما هرچه میگوییم و میکنیم، کسی را حق اشکال نیست.»
منبع: امام خمینی، صحیفه نور، ج ۲۰، ص ۱۷۰.
«حق هم همین است، باید دخالت در امور بکنند، اگر دیدید من کج میروم، به من بگویید کج نرو.»
منبع: امام خمینی، روزنامه کیهان: ۱۱/۴/۱۳۶۰.
میرحسین موسوی
«آقای مهندس موسوی را شخصی متدین و متعهد و در وضع بسیار پیچیده کشور، دولت ایشان را موفق میدانم.»
امام خمینی، صحیفه امام، ج ۱۹، ص ۳۹۳.
«از آنجا که ممکن است این روزها افرادی بخواهند نسبت به دولت خدمتگذار شبهات و القائاتی در اذهان عامه به وجود آورند و زحمات بیشائبه و طاقت فرسای شما را خصوصا در مسأله جنگ خدشه دار نمایند، لازم است این نکته را تذکر دهم که من همچون گذشته شما را فردی لایق و دلسوز برای انقلاب اسلامی میدانم و زحمات شما را در دوران جنگ و تجهیز سپاهیان اسلام فراموش نمیکنم و الان نیز شما را تأیید و حمایت میکنم.»
امام خمینی، صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۲۰۰.
«امید است با درایت و تقوا و تعهدی که در شما سراغ دارم به تمامی امور این حماسه سازان و شهیدان زنده انقلاب رسیدگی کامل گردد.»
امام خمینی، صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۲۰۰.
«جناب آقای موسوی، آنانکه در مقابل شما ایستادهاند، توانایی اداره یک نانوایی را هم ندارند.»
امام خمینی، صحیفه نور، جلد ۲۱، صفحه ۱۹۹.
عدم مداخلهٔ نظامیان در سیاست
«وظیفه هر نظامی و هر پادگان این است که در امور سیاسی حکومت [دخالت] نکند؛ برای اینکه سرباز اگر وارد شد در امور سیاسی، سربازیش را از دست میدهد. یک سربازی که افکارش را متوجه بکند به اینکه کی جلو باشد، کی عقب باشد، چه جور بشود، فلان گروه چه بشود، فلان گروه چه بشوند، این دیگر «سرباز» اسمش نیست؛ این یک آدم سیاسی است که کلاه سربازی را غصب کرده! باید شما همه توجه کنید، سران این ارتش و همه قوای مسلح باید موظف باشند به اینکه حفظ کنند تمام ارتش را از اینکه وارد در امور سیاسی بشود»
منبع: امام خمینی (س) در خرداد ماه سال ۱۳۶۰
«همه دنیا که دنبال این هستند که ارتششان از امور سیاسی کنار باشد، آنها یک چیزی میفهمند که میگویند این را- ما که میخواهیم که سپاه و ارتش جنداللَّه باشند و دسته بندی نداشته باشند و جهات سیاسی را کنار بگذارند، برای این است که اگر جهات سیاسی و مناقشات سیاسی در سپاه رفت و در ارتش رفت، باید فاتحه این سپاه و ارتش را ما بخوانیم... در امر انتخابات باز هم به من اطلاع دادند که بین سپاهیها هم باز صحبت هست. خوب! انتخابات در محل خودش دارد میشود، جریانی دارد، به سپاه چه کار دارد که آنها هم اختلاف پیدا کنند؟ برای سپاه جایز نیست این. برای ارتش جایز نیست این. سپاهی را از آن تعهدی که دارد، از آن مطلبی که به عهده اوست باز میدارد و همینطور ارتش را.»
منبع: امام خمینی (س) در مرداد ماه سال ۱۳۶۳
«وصیت اکید من به قوای مسلح آن است که همانطور که مقررات نظام، عدم دخول نظامی در احزاب و گروهها و جبههها است به آن عمل نمایند؛ و قوای مسلح مطلقاً، چه نظامی و انتظامی و پاسدار و بسیج و غیر اینها، در هیچ حزب و گروهی وارد نشده و خود را از بازیهای سیاسی دور نگه دارند. در این صورت میتوانند قدرت نظامی خود را حفظ و از اختلافات درون گروهی مصون باشند. و بر فرماندهان لازم است که افراد تحت فرمان خود را از ورود در احزاب منع نمایند. و چون انقلاب از همه ملت و حفظ آن بر همگان است، دولت و ملت و شورای دفاع و مجلس شورای اسلامی وظیفه شرعی و میهنی آنان است که اگر قوای مسلح، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد، برخلاف مصالح اسلام و کشور بخواهند عملی انجام دهند یا در احزاب وارد شوند که- بی اشکال به تباهی کشیده میشوند- و یا در بازیهای سیاسی وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت کنند. و بر رهبر و شورای رهبری است که با قاطعیت از این امر جلوگیری نماید تا کشور از آسیب در امان باشد.»
منبع: وصیت نامه سیاسی- الهی سید روح الله خمینی
روحانیت
«از سخنان ما تا اینجا نتیجه گرفته شد که روحانی نباید به شغل دیگری غیر از روحانیت که بسط تقوی و توحید و پخش و تعلیم قانونهای آسمانی و تهذیب اخلاق تودهاست بپردازد و وظیفه مردم خصوصا دولت آن است که در بسط نفوذ آنان جدیت و کوشش کنند که با این قوه حفظ استقلال مملکت و عظمت کشور در مقابل سیاستهای خارجی و حفظ امنیت و آرامش در داخل کشور بهتر و بالاتر از هر قوه میتوان کرد... تجزیه روحانیت از دولت مثل جدا کردن سر از بدن است.»
کشف الاسرار نوشته امام خمینی، صفحه ۲۰۸.
«ما هرگز نمیگوییم که این طبقه (روحانیت) یکسره خوب و منزهند و برای اصلاح آنها نباید قدمی برداشت. اینها هم مثل سایر طبقات خوب و بد دارند و بدهای آنها از همه بدها فساد و ضررشان بیشتر است چنانچه خوبهای آنها از تمام طبقات نفعشان هم برای مردم و هم برای کشور و استقلال آن بیشتر و بالاتر است.»
کشف الاسرار نوشته امام خمینی، صفحه ۲۰۵.
«ملت میخواهد که قوانین اسلام در این مملکت پیاده بشود. ملت این همه زحمت کشیدهاست که دین اسلام را برقرار کند در یک مملکتی که صدها سال و در این اخیر پنجاه سال کوشش شد به اینکه اسلام را کنار بگذارند؛ کوشش شد به اینکه روحانیت را کنار بگذارند و تضعیف کنند. ملت روحانیت را به تبع اسلام میخواهد. اگر -خدای نخواسته- روحانی هم برخلاف اسلام بکند، آن هم یک ساواکی است. فرقی نمیکند. بدتر از ساواکی هم هست ! این معناها را از گوشهایشان بیرون کنند آقایان که این مردم دیگر از جمهوری اسلامی کنار رفتهاند. خیر، شماها کنار رفتهاید. شما خودتان راعلاج کنید.»
دیدار با نمایندگان مجلس، جماران ۶ خرداد ۱۳۶۰.
مرجعیت
«مراجع اسلام، شطر کلمهای اهانت بکند کسی به یک نفر از مراجع اسلام، بین او و خدای تبارک و تعالی ولایت منقطع میشود. کوچک فرض میکنید؟ فحش دادن به مراجع بزرگ ما را کوچک فرض میکنید؟ اگر به واسطه بعضی از جهالتها لطمهای بر این نهضت بزرگ وارد بشود، معاقَبید پیش خدای تبارک و تعالی؛ توبهتان مشکل است قبول بشود، چون به حیثیت اسلام لطمه وارد میشود.»
صحیفه امام، ج۱، ص ۳۰۷.
«اگر یکوقت اختلاف اجتهاد در کار باشد؛ مثل سایر مسائل شرعیه اختلاف اجتهاد در کار باشد، بچهها و جوانها نباید دخالت بکنند؛ خطرناک است؛ دشمن بیدار است. گمان نکنید که فحش به یک نفر است؛ فحش به یک جامعه اسلامی است؛ اهانت به یک جامعه اسلامی است.»
صحیفه امام، ج۱، ص ۳۰۷.
«من که اینجا نشستهام دست تمام مراجع را میبوسم؛ تمام مراجع اینجا، نجف، سایر بلاد، مشهد، تهران، هر جا هستند، دست همه علمای اسلام را من میبوسم.»
صحیفه امام، ج۱، ص ۳۰۷.
«همه باید شکر این نعمت را بگزاریم که یک همچو مراجع بزرگ داریم؛ متشکر باشیم از خدا که یک همچو افراد برجسته داریم؛ قدردانی کنیم از آنها؛ عزت آنها، عزت اسلام است؛ اهانت به آنها اهانت به اسلام است. توجه داشته باشید، مبادا یکوقت خدای نخواسته، یک اهانتی به یک مسلمی، یک اهانتی به یک مرجعی، یک اهانتی به یک مؤمنی بشود که خدای تبارک و تعالی راضی نیست؛ و من میترسم که یکوقت خدای تبارک و تعالی ما را اخذ بکند، اخْذَ عزیزٍ مُقتدرٍ.»
صحیفه امام، ج۱، ص ۳۰۸.
«از این جهت توفیق همه علمای اسلام را در خدمت به اسلام از خدای تبارک و تعالی درخواست دارم. خداوند تمام مراجع اسلام را در ظل حمایت خودش حفظ کند. سایه تمام مراجع اسلام را بر سر مسلمین و بر سر همه ما مستدام بدارد.»
صحیفه امام، ج۱، ص ۳۰۸.
«و در این فرصت، لازم است از طبقه جوان تقاضا کنم که نسبت به ساحت محترم مراجع و روحانیون، احترامات لایقه را مراعات نمایند. جوانان عزیز آگاهند که در این وقت حساس که نهضت اسلامی به نتیجه نزدیک میشود، هیچ امری از اختلاف کلمه خطرناکتر نیست، و در شکوفایی نهضت، هیچ چیز مؤثرتر از حفظ وحدت کلمه و ابقای صفوف مبارزه نخواهد بود.»
صحیفه امام، ج۱، ص ۳۰۸.
«و اعلام میکنم که اهانت به مراجع معظم و تمثال شریف آنان، حرام و مخالف رضای خداست. و اعلام میکنم که اگر کسی این عمل شنیع را بکند از ملت نیست و از عمال اجانب و دستگاه جبار است. باید عموم ملت هوشیار باشند. والسلام علیکم و رحمة اللَّه.»
صحیفه امام، ج۵، ص: ۴۹۳.
«من اکیداً از همه ملت شریف میخواهم که از مطالبی که باعث اختلاف و بهره برداری دشمن است احتراز کنید و به مراجع عظیم الشأن و علمای اعلام احترام گذارید.»
صحیفه امام، ج۱۱، ص ۱۶۹.
«و به جامعه محترم روحانیت خصوصاً مراجع معظم، وصیت میکنم که خود را از مسائل جامعه خصوصاً مثل انتخاب رئیس جمهور و وکلای مجلس، کنار نکشند و بیتفاوت نباشند.»
صحیفه امام، ج۲۱، ص ۴۲۰.
دیدگاهها دربارهٔ مراجع تقلید و روحانیان
حسینعلی منتظری
«همه میدانند که شما حاصل عمر من بودهاید؛ و من به شما شدیداً علاقه مندم.»
منبع: امام خمینی، صحیفهٔ امام، جلد ۲۱، صفحهٔ ۳۳۳. در تاریخ ۸ فروردین ۱۳۶۸.
توجه: سید روحالله خمینی این گفته را پس از پذیرش استعفای منتظری گفته است.
«من صلاح شما و انقلاب را در این میبینم که شما فقیهی باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند. از پخش دروغهای رادیو بیگانه متأثر نباشید. مردم ما شما را خوب میشناسند، و حیلههای دشمن را هم خوب درک کردهاند که با نسبتِ هر چیزی به مقامات ایران کینه خود را به اسلام نشان میدهند.»
منبع: امام خمینی، صحیفهٔ امام، جلد ۲۱، صفحهٔ ۳۳۵. در تاریخ ۸ فروردین ۱۳۶۸.
توجه: سید روحالله خمینی این گفته را پس از پذیرش استعفای منتظری گفته است.
«جنابعالی ان شاء اللَّه با درس و بحث خود حوزه و نظام را گرمی میبخشید.»
منبع: امام خمینی، صحیفهٔ امام، جلد ۲۱، صفحهٔ ۳۳۳. در تاریخ ۸ فروردین ۱۳۶۸.
توجه: سید روحالله خمینی این گفته را پس از پذیرش استعفای منتظری گفته است.
یوسف صانعی
«بنا بر اصل نود و یکم قانون اساسی جمهوری اسلامی که به منظور پاسداری از احکام اسلام و قانون اساسی از نظر عدم مغایرت مصوّبات مجلس شورای اسلامی با آنها، شورایی به نام شورای نگهبان تشکیل میشود که انتخاب شش نفر از فقهای عادل و آگاه به مقتضیات زمان و مسائل روز از این شورا به عهده این جانب میباشد، لذا جناب عالی را به عنوان یکی از شش فقیه، به عضویت شورای نگهبان منصوب مینمایم. از خداوند متعال، موفقیّت هر چه بیشتر شما را امیدوارم.»
منبع: حکم روح الله خمینی خطاب به یوسف صانعی، ۱ اسفند ۱۳۵۸.[۵]
«و حالا ما میخواهیم این رنج را به گردن آقای آقا شیخ یوسف صانعی به عنوان دادستان کل [بگذاریم] و معرّفی کنم به آقایان; و من آقای صانعی را مثل یک فرزند بزرگ کردهام. آقای صانعی وقتی که سالهای طولانی در مباحثاتی که ما داشتیم تشریف میآوردند، ایشان، بالخصوص میآمدند با من صحبت میکردند و من حظّ میبردم از معلومات ایشان و ایشان، یک نفر آدم برجستهای در بین روحانیون است و مرد عالمی است.»
منبع: بیانات سید روح الله خمینی در دیدار با رئیس دیوان عالی کشور و قضات شورای عالی قضایی و شعب دیوان عالی کشور، ۱۹ دی ۱۳۶۱.[۵][۶]
«از رفتن آقای صانعی، متاسّف و متاثّرم. امیدوارم ایشان در هر کجا که باشند، فرد مؤثّری باشند. از زحمات و کوششهای ایشان، تشکّر و قدردانی میکنم. من ایشان را سالهای طولانی است که میشناسم. او مردی عالم، متعهّد و فعّال است.»
منبع: بیانات سید روحالله خمینی پس از استعفای یوسف صانعی، ۱۶ تیر ۱۳۶۴.[۵][۷]
«...مسئله دادستانی که همه میدانید از امور بسیار مشکل و حسّاس است و آقای صانعی که مردی فاضل و عالم است و سالها او را از نزدیک میشناسم و او را عنصری فعّال و خوب میدانم، تا به حال این سمت را داشتند که از زحمات ایشان تشکّر میکنم.»
منبع: بیانات سید روحالله خمینی، ۱۸ تیر ۱۳۶۴.[۵][۸]