۱۳۸۸ دی ۱۰, پنجشنبه

لا اکراه فی الدین



امروز وقتی که بعد از مدتها داشتم 20:30 ی تلویزیون دولتی ایران رو می دیدم یه چیزی که توجه م رو جلب کرد این بود که اکثرا مصاحبه هایی رو برای نمایش اعتقاد همه ی مردم به حکومت اسلامی نشون می داد که با خانم های نیمه حجاب شده بود. این موضوع علاوه بر این که نشونه ی استیصال سیاسی حکومتیه که حتی آرایش خانم ها رو در برنامه هاش ممنوع کرده ، نشون دهنده ی اینه که هنوز این اعتقاد و باور قدیمی در بین مردم وجود داره که حجاب نشون دهنده ی دین داری یا به طور کلی اعتقادات فرده. یادم به حرف دوستم افتاد که دیروز به من می گفت که اعضای جنبش سبز اکثرا پسرای فشن و دخترای بی حجابن ، پس کسی بهشون اعتمادی نداره و حاضر نیست که این جور آدما بخوان حکومت رو تعیین کنن. هر چی براش دلیل و آیه آوردم که بی حجابی یا موهای سیخ سیخ (!) نه دلیل داشتن دین و اعتقاده و نه دلیل نداشتنش ، مجاب نشد. در صورتی که این به نظر من بدیهی میومد.

فکر که کردم دیدم کار از اونجا و از اون روزی خراب شده که حجاب توی این کشور اجباری اعلام شد و قانون شد. این قانون علاوه بر این که غیر مستقیم توجه مردم رو به ظاهرشون جلب کرد باعث شد که هر کس مجبور باشه که با اعتقاد یا بدون اعتقاد از حجاب استفاده کنه و این بزرگ ترین ضربه به فلسفه ی حجاب بود. اون خدای عالم و حکیمی که روز اول آیه ی حجاب رو بر پیامبرش نازل کرد ، می تونست به جای گفتن :" و قل للمؤمنات...لیضربن بخمرهن علی جیوبهن... " و خاص کردن حجاب برای زنان مسلمون ، بگه :" و قل للنساء " تا حجاب بر هر کس در جامعه ی اسلامی واجب بشه ،اما این کار رو نکرد تا حجاب نشونه ی عقیده و باور باقی بمونه.
در کشور ما با اجباری شدن حجاب ،نه تنها حجاب با تکه پارچه های زینتی به باد تمسخر گرفته می شه ، بلکه فلسفه ش به کلی به دست فراموشی سپرده شده. نه اون کسی که حجابش رو حفظ می کنه می دونه برای چی داره این کار رو انجام می ده و نه اون کسی که حجاب نداره می دونه که چرا از حجاب فراریه. به همین دلیله که بر خلاف کشور های مسلمون دیگه ، ما نمی تونیم از روی ظاهر کسی به اعتقاداتش پی ببریم. به نظر من این مصداق بارز لباس و آمیختگی حق و باطله. این اجبار و تحمیل باعث شده که به نام حجاب ، اصل حجاب رو از بین بریم.

۱۳۸۸ آذر ۲۷, جمعه

محرم سبز


روزگاری شهر ما مهتاب داشت ....... چشم مادرهای میهن خواب داشت

آسمان پل می‌زد اینجا تا بهشت....... داستان کربلا را می‌نوشت

سوگواری‌ها چه بی تکرار بود .......آن زمان‌ها یار ما هم، یار بود

زندگی معنای جان‌افروز داشت .......این شبان تیره، راه روز داشت

خیمه میزد صلح در آیین ما....... راست بود و پاک، عشق و دین ما

ماه در این خاک سنگر می‌گرفت....... قصه‌های ساده از سر می‌گرفت

در عزای آن شهید پاکباز .......سینه میزد ساحت این خاک، باز

راه ما مهمان بوی یاس بود....... چون لبان تشنه‌ی عباس بود

تا شبی ابر سیاه قیرگون .......جای باران، بر سر ما ریخت خون

از دل ما راحت و آرام رفت .......دسته‌های سبز و مشکین فام رفت

سوگواری‌های بی‌پیرایه را .......قیمه‌های نذری همسایه را

باد برد و باغ ما بی‌برگ شد....... آشنا با پنجه‌های مرگ شد

آخرین تصنیف سبز باغ‌ها....... شد صدای قیل و قال زاغ‌ها

کار مداحان، همه تزویر بود....... واژه می‌جنگید، اما دیر بود

جای ذکر نغمه‌های سبزپوش....... زوزه‌های گرگ‌های دین فروش

جای این دل‌های تا همواره تنگ .......اشک تمساح و شب هفتاد رنگ

قوم دینداران نبود این، دام بود....... سینه زد اما به فکر شام بود

وای مردم، سرفرازان سوختند....... آتشی در قلبمان افروختند

باز نام ظلم را این سوز و درد....... از میان دفتر ما پاک کرد

شور عاشورا به شام ما رسید....... قرعه‌ی فردا به نام ما رسید

یاد و ذکر یا حسین آماده است....... در گلوی سبزمان افتاده است

تا نفس‌ها بشکند بیداد را....... خیره گرداند نگاه باد را

تا بدانند ابرهای دوره گرد....... گرچه برگ و باغ میهن گشته زرد

سبزها شب را تحمل می‌کنند....... در محرم باز هم گل می‌کنند

۱۳۸۸ آذر ۲۰, جمعه

با حمله شديد و بي‌سابقه وزير اطلاعات به آيت‌الله رفسنجاني بحران وارد مرحله جديدي مي‌شود

یه مقاله ی تحلیلی عبدالله شهبازی نوشته که خوندنش خالی از لطف نیست:

در زماني که «عقلاي قوم» در جستجوي راهکاري براي برون‌رفت از بحران فرساينده و خطرناک کنوني هستند، و براي ايجاد همدلي و تفاهم در ميان سران جريان‌هاي سياسي متعارض مي‌کوشند، سخنان ديشب شيخ حيدر مصلحي، وزير اطلاعات، در مدرسه فيضيه قم حيرت‌انگيز است. مصلحي اتهامات سنگيني را عليه آيت‌الله هاشمي رفسنجاني، رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، بيان کرد. او گفت:

«امروز مقام معظم رهبري براي چه کساني آغوش خود را باز کرده و به آن‌ها محبت مي‌کند ولي آن‌ها با فشارها و هجمه‌هاي سنگين خود و فرزندان‌شان قدردان اين محبت‌ها نيستند... فتنه امروز چنان پيچيده است که هنوز عده‌اي فکر مي‌کنند يک دعواي انتخاباتي است. متأسفانه، بر اساس اطلاعات دقيق، در اين فتنه بسياري از نيروهايي که از آن‌ها انتظار و توقع نداشتيم و بايد سينه چاک ولايت مي‌بودند با کساني که در برابر ولايت ايستاده‌اند همراه شدند... کساني که خود دچار بحران‌اند، فکر مي‌کنند کشور بحران‌زده شده، ولي به عنوان يک مسئول مطلع اعلام مي‌کنم که ما کار خود را انجام مي‌دهيم و کشور هيچ بحراني ندارد. کساني که براي خود يک حاشيه امن قائل بودند، بايد بدانند که ديگر جامعه اين حاشيه امن را نمي‌پذيرد. آن‌ها به راحتي نمي‌توانند بچه‌هاي وزارت اطلاعات را در رسيدگي به پرونده‌هاي خود ذبح کنند... متأسفانه مجموعه‌اي از خواص، که ما آن‌ها را سرباز ولايت مي‌دانستيم، سقوط کرده و هنوز هم حاضر نيستند کلام رهبري را بپذيرند و در مقابل فتنه به حرکت درآيند. جزوه‌اي در دفتر يکي از سران فتنه کشف شده که در آن براندازي نظام برنامه‌ريزي شده بود درحالي که اين فرد از آقازاده‌ها مي‌باشد. وقتي که از اين فرد براي چگونه تهيه کردن اين جزوه سئوالاتي مطرح شد ايشان از انسان‌هايي نام مي‌برد که تکان‌دهنده است و همه حرکت‌ها و بيانيه‌ها نيز در راستاي آن جزوه مي‌باشد... رفت‌وآمد عده‌اي از دو هفته بعد از انقلاب [کذا. انتخابات] تاکنون به کشور انگليس مشکوک، عجيب و غريب و تکان‌دهنده است. بايد مرکزيت اين فتنه مورد شناسايي قرار گيرد وکساني که اهل تحقيق بوده اگر وارد شوند ما اسناد و مدارک مختلفي را در اختيار آن‌ها قرار داده تا اين افراد را معرفي کنند و قبل از اين‌که آن‌ها عملي انجام دهند ما آن را خنثي کنيم.»

تا اين‌جا سخنان مصلحي بدون ذکر نام است ولي آگاهان سياسي به سادگي در مي‌يابند که او آيت‌الله هاشمي رفسنجاني و خانواده وي را هدف قرار داده. اشاره‌اي صريح نيز ديده مي‌شود به برکناري حسن (ميثم) طائب، معاون وقت ضد جاسوسي وزارت اطلاعات، به‌دستور آيت‌الله رفسنجاني رئيس جمهور. مصلحي در پاسخ به پرسش حضار صريح‌تر سخن مي‌گويد:

«وزير اطلاعات در پاسخ به سئوالي در مورد دليل عدم برخورد با فرزندان هاشمي رفسنجاني گفت: اقداماتي در اين زمينه در دست اقدام است ولي مي‌خواهيم در اين موارد معاندين نتوانند دست به اسطوره‌سازي بزنند. مصلحي در مورد مواضع هاشمي رفسنجاني گفت: ايشان در سفر اخير خود به مشهد مقدس اعلام کرد که مواضع من همان است که در نمازجمعه تهران بيان کردم و تکان‌دهنده اين است مباحثي را که در بيانيه‌هاي سران فتنه مطرح مي‌شود بيان مي‌کند. وي افزود: آقاي هاشمي در يکي از اين ادعاهايش گفته که درکشور سه ميليون دانشجوي فرهيخته با نظام همراه نيستند. مصلحي ادامه داد: هاشمي همچنين ادعا کرده است تا زماني که مردم ولي فقيه را بخواهند بايد باشد و اگر مردم او را نخواهند بايد کنار برود. اين سخنان با شعار "مرگ بر ضد ولايت فقيه" و "مرگ بر منافق " از سوي طلاب همراه شد.» [1]

حيدر مصلحي [2] پيش‌تر نماينده ولي فقيه و سرپرست سازمان اوقات و امور خيريه و قبل از آن رئيس دفتر نمايندگي ولي فقيه در نيروي مقاومت بسيج سپاه پاسداران بود. او، به دليل پيوند با برخي محافل ذينفوذ در دستگاه حکومتي و به‌ويژه در نهادهاي امنيتي و قضايي، از مدت‌ها پيش نامزد ايشان براي تصدي يکي از وزارتخانه‌هاي مهم سياسي و امنيتي بود. از اينرو، در ماجراي کردان (آبان 1387) نام وي به عنوان نامزد وزارت کشور مطرح شد. سرانجام، مصلحي، بدون برخورداري از هر گونه پيشينه و تجربه اطلاعاتي يا سياسي، به شکلي غيرمترقبه وزير اطلاعات شد.

مصلحي با سخنان فوق به اقدامي دست زد که در تاريخ وزارت اطلاعات سابقه نداشت. وزيران پيشين اطلاعات، از بدو تأسيس، هماره مي‌کوشيدند، در ظاهر، به مناقشات سياسي روز وارد نشوند. اقدام شيخ حيدر مصلحي، که به سبک برخي روحانيون و وعاظ تندرو حامي احمدي‌نژاد در جمع گروهي از طلاب و فضلاي حوزه علميه قم حضور يافت و سخناني ايراد کرد که قطعاً به تشديد تعارضات داخلي خواهد انجاميد، در تاريخ اين وزارتخانه حساس پديده‌اي نو به‌شمار مي‌رود.

مدتي است رسانه‌هاي افراطي جناح احمدي‌نژاد حملات خود را عليه آيت‌الله رفسنجاني متمرکز کرده و مي‌کوشند نه تنها کارکرد «تعادل‌بخش» اين سياست‌مدار باتجربه و تأثيرگذار را خنثي کنند بلکه او را به تقابل با آيت‌الله خامنه‌اي، رهبر جمهوري اسلامي ايران، سوق دهند. به‌رغم سخنان صريح رهبري در جهت ايجاد همدلي با آيت‌الله رفسنجاني، و حتي نهي اکيد از مطرح نمودن شعارهاي تفرقه‌انگيز عليه نامزدهاي معترض به نتايج انتخابات، مانند "مرگ بر منافق" و "مرگ بر ضد ولايت فقيه"، دستگاه تبليغاتي فوق همچنان به اقدامات تحريک‌آميز خود ادامه داد. تا زماني که اين حملات به رسانه‌هاي افراطي و آشوب‌طلب منحصر بود، خطر تعميق تعارض‌ها، که خواست کانون فوق است، جدّي جلوه نمي‌کرد. اينک، با ورود وزير اطلاعات به اين کارزار، به‌نظر مي‌رسد تهاجمي سنگين و سازمان‌يافته براي قطع نهايي پيوندهاي ژرف و ديرين رهبر و هاشمي رفسنجاني آغاز شده. اين تهاجم، بحران کنوني را به مرحله‌اي جديد وارد خواهد کرد، روزنه‌هاي بالفعل و بالقوه موجود براي تفاهم را مسدود و تعارض‌هاي جاري را آشتي‌ناپذير (آنتاگونيستي) خواهد نمود. اين همان خواستي است که کانون آشوب‌طلب از آغاز در پي تحقق آن بوده و هست.

پی نوشت: توضيحي کوتاه درباره محسني اژه اي و «محفل حقاني»

در يادداشت فوق نوشتم که مصلحي از مدت‌ها پيش نامزد «برخي محافل ذينفوذ در دستگاه حکومتي و به‌ويژه نهادهاي امنيتي و قضايي براي تصدي يکي از وزارتخانه‌هاي مهم سياسي و امنيتي بود.»

منظورم از «محافل» فوق کانوني است که به «طلاب مدرسه حقاني» شهرت يافته. اين کانون از زمان تصدي دادستاني کل کشور توسط آيت‌الله قدوسي مناصب مهم را در نهادهاي قضايي و امنيتي به دست گرفت و به‌تدريج به اقتدار بلامنازع رسيد. در اين سال‌هاي طولاني قوه قضائيه و وزارت اطلاعات در کنترل اين کانون بوده و رؤساي قوه قضائيه را عملاً اعضاي اين کانون هدايت مي‌کردند. اعضاي کانون امنيتي- قضايي فوق، که دانش‌آموختگان مدارسي غير از مدرسه حقاني نيز در آن حضور دارند، داراي جلسات منظم‌اند و کاملاً سازمان‌يافته و منسجم عمل مي‌کنند. در زماني که مسئوليت بازسازي و تجديد سازمان مرکز اسناد بنياد مستضعفان و جانبازان به عنوان «مؤسسه تخصصي مطالعات تاريخ معاصر ايران» را داشتم، به دليل حضور حسين طارمي، از دانش‌آموختگان مدرسه حقاني و هم حجره‌اي پيشين سيد اصغر حجازي و علي فلاحيان، يکي دو بار جلسات «محفل حقاني» در مؤسسه فوق برگزار ‌شد. پنجشنبه مؤسسه را کاملاً تعطيل مي‌کردند و مقامات بلندپايه از اين و آن سو در اين ساختمان حفاظت شده حضور مي‌يافتند.

هياهويي که با سخنان ديشب مصلحي عليه آيت‌الله رفسنجاني آغاز شد، از چند روز پيش با سخنان محسني اژه‌اي، دادستان کل کشور و عضو ديگر «محفل حقاني»، کليد خورد. اژه‌اي در واپسين روزهاي دولت احمدي‌نژاد در اقدامي نمايشي، با تظاهر به تمکين در برابر دستور رهبري و اعتراض به عملکرد مشائي، از وزارت اطلاعات کنار گذارده شد. با اين ترفند، که در زمان خود به آن اشاره کردم، [1] آيت‌الله دري نجف‌آبادي، دادستان کل کشور، را، که در زمان انتخابات رياست‌جمهوري مواضعي بي‌طرفانه اتخاذ کرده و گويا باطناً به ميرحسين موسوي تمايل داشت، به‌رغم پيشينه مفصل در مناصب عالي قضايي براي اقامه نماز جمعه به اراک فرستادند! به اين ترتيب، علاوه بر وزارت اطلاعات و سازمان بازرسي کل کشور، دادستاني کل کشور نيز در دست اعضاي «محفل حقاني» قرار گرفت.

محسني اژه‌اي در سخنان اخيرش، که پيش‌درآمد سخنان ديشب مصلحي است و بيانگر سازمان‌يافته بودن اين حرکت، گفت: «اگر اتهام مهدي هاشمي ثابت شود او را شديدتر مجازات مي‌کنم.» [2]

اين جمله داراي چند ايراد حقوقي است. اوّل، اژه‌اي فراموش کرده که دادستان است نه قاضي و لذا نمي‌تواند کسي را مجازات کند. اين قاضي و دادگاه است که حکم مي‌دهد و مجازات مي‌کند نه دادستان (مدعي‌العموم) که تنها وظيفه‌اش صدور کيفرخواست است. دوّم، گويا اصل بر مجازات مهدي هاشمي رفسنجاني است چه اتهامش ثابت شود چه بي‌گناه باشد! سوّم، اژه‌اي به نحوي سخن گفته که گويا قانون يعني او. مي‌گويد: «مي‌کنم!» انسان به ياد جمله معروف لوئي چهاردهم مي‌افتد که گفته بود: «قانون يعني من!» L' etat c' est moi

برگرفته از: www.shahbazi.org

۱۳۸۸ آذر ۱۹, پنجشنبه

تغییرات

همون طور که می بینید تصمیم گرفتم که به یه سری از سایت هایی که از دید کودتاچیا جیز(!) حساب میشن لینک بدم تا دسترسی به اونا برای دوستان راحت باشه و علاوه بر این ،به محض این که به روز شدن، بتونید از آخرین اخبار و اطلاعات استفاده کنید. البته لازم به ذکر نیست که مسئولیت نوشته های اونا با خودشونه.
امیدوارم این تغییر رو بپسندید.

۱۳۸۸ آذر ۱۵, یکشنبه

اقدامات بی نتیجه و انعکاس جهانی

اون روزی که عالم بزرگواری به نام آیت الله صانعی می گفت الحمد لله الذی جعل اعدائنا من الحمقا ، خیلیا خندیدن ، اما الان می بینیم که این حرف یه حقیقت تلخه. همون طور که همه می دونید ، دولت کودتا دیگه خیلی واسه ش عادی شده که امکانات خدماتی رو که حق مسلم ماست توی مواقعی که فکر می کنه به ضررش تموم می شه قطع کنه. سرعت اینترنت رو پایین میاره و خطوط تلفن همراه و یا سیستم پیامک رو قطع می کنه. حتی دسترسی به یاهو مسنجر رو هم مختل می کنه. شاید علت این کار این باشه که مردم نتونن با هم در ارتباط باشن یا نتونن جنایات اونا رو به گوش همه برسونن. اما این کار علاج فاسد به افسده. کافیه سری به شبکه های خبری پر طرفدار دنیا بزنید تا ببینید که چطور کشورهای دنیا و مردمشون این حرکات ناشیانه ی کودتاچیا رو زیر نظر دارن و جزئی ترین اعمالشون رو به گوش جهان می رسونن و به همه حماقت و عدم مشروعیتشون رو ثابت می کنن.

حتی توی وبسایت بی بی سی که محافظه کارانه از انعکاس خبرهای مهم ایران خودداری می کنه یا اونا رو واروونه جلوه می ده هم می تونیم ردپایی از اعلام چنین خبرهایی رو ببینیم.




البته از خلال بررسی وبسایت های خبری خیلی راحت می شه دوست و دشمن رو تشخیص داد. مثلا الجزیره فقط به صحبتای آیت الله هاشمی رفسنجانی اشاره کرده.


برای دیدن عکس ها با کیفیت بالاتر روی آن ها کلیک کنید.



یاهو و سی بی اس: ایران پیش از تظاهرات دانشجویی سرعت اینترنت را پایین می آورد.




سی ان ان : ایران به تظاهر کنندگان شدیدا هشدار می دهد.














فاکس نیوز: رفتار غیر انسانی با زندانیان در ایران





ایران دسترسی به اینترنت را پیش از تظاهرات دانشجویی قطع کرد.


بی بی سی: ایران از ترس تظاهرات حضور رسانه های خارجی را در سالگرد (16 آذز) منع کرد.

۱۳۸۸ آذر ۱۰, سه‌شنبه

آرزوهای ويکتور هوگو برای تو


اول از همه برايت آرزومندم که عاشق شوی
واگر هستی ، کسی هم به تو عشق بورزد
و اگر این گونه نيست تنهاییت کوتاه باشد
و پس از تنهاییت نفرت از کسی نیابی.
آرزومندم که این گونه پیش نیاید ، اما اگر پیش آمد ،
بدانی چگونه به دور از نا امیدی زندگی کنی.

برایت هم چنان آرزو دارم دوستانی داشته باشی ،
از جمله دوستان بد و ناپایدار،
برخی نادوست و برخی دوستدار ،
که دست کم یکی در میانشان بی تردید مورد اعتمادت باشد.

وچون زندگی بدين گونه است ،
برایت آرزومندم که دشمن نیز داشته باشی ،
نه کم و نه زیاد ، درست به اندازه ،
تا گاهی باورهایت را مورد پرسش قرار دهد ،
که دست کم یکی از آن اعتراضهایش به حق باشد ،
تا زیاده به خودت غره نشوی.

و نیز آرزومندم مفيدِ فایده باشی
نه خیلی غیر ضروری ،
تا در لحظات سخت ،
وقی دیگر چیزی باقی نمانده است ،
همین مفید بودن کافی باشد تا تو را سر پا نگه دارد.

همچنین برایت آرزومندم صبور باشی
نه با کسانی که اشتباهات کوچک می کنند ،
چون این کار ساده ای است ،
بلکه با کسانی که اشتباهات بزرگ و جبران ناپذیر می کنند
و با کاربرد درست صبوری ات برای دیگران نمونه شوی.

و امیدوارم اگر جوان هستی
خیلی به تعجیل رسیده نشوی
و اگر رسیده ای ، به جوان نمایی اصرار نورزی
و اگر پیری تسلیم نا امیدی نشوی
چرا که هر سنی خوشی و ناخوشی خودش را دارد
و لازم است که بگذاریم در ما جریان یابند.

امیدوارم سگی را نوازش کنی
به پرنده ای دانه بدهی ، و به آواز یک سهره گوش کنی
وقتی که آواز سحرگاهیش را سر می دهد.
چرا که به این طریق احساس زیبایی خواهی یافت ، به رایگان.

امیدوارم که دانه ای هم بر خاک بیافشانی
هر چند خُرد بوده باشد
و با روئیدنش همراه شوی
تا دریابی چقدر زندگی در یک درخت وجود دارد.

به علاوه آرزومندم پول داشته باشی
زیرا در عمل به آن نیازمندی
و برای این که سالی یک بار
پولت را جلوی رویت بگذاری و بگویی: این مال من است.
فقط برای این که روشن کنی کدامتان ارباب دیگری است!

و در پایان، اگر مرد باشی ، آرزومندم زن خوبی داشته باشی
و اگر زنی ، شوهر خوبی داشته باشی
که اگر فردا خسته باشید ، یا پس فردا شادمان ،
باز هم از عشق حرف برانید تا از نو بیاغازید.

اگر همه ی این ها که گفتم فراهم شد
دیگر چیزی ندارم برایت آرزو کنم.

۱۳۸۸ آذر ۹, دوشنبه

فيلتر شدن عجب لذتی داره!


دوستان عزيزم سلام.

من هم همون طور که مستحضريد به فيض فیلترینگ نائل شدم! قبل از هر چيز دلم می خواد حرف یکی از دوستانم رو به گوش اون دسته از افرادی برسونم که فکر می کنن با این جور کارا نتيجه ای می گیرن. اونا می تونن وبلاگ منو فیلتر کنن اما نمی تونن افکار من رو فیلتر کنن! انديشه ی من حتی پس از مرگ من هم از بین نمیره.

از همراهی همه ی دوستان باز هم تشکر می کنم.

منتظر نظراتتون توی اين وبلاگ هم هستم.

۱۳۸۸ آذر ۴, چهارشنبه

تمبرهای پستی در هلند

ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار....ه






سیزده آبان و سبزها در اصفهان



واقعا امروز روز بی نظیری بود. حتی تصور هم نمی کردم که این همه جمعیت بیان. جمعیت به حدی بود که نیروی انتظامی و بسیج هیچ کاری نتونستن بکنن. البته مث همیشه ضرب و شتم بی دلیل مردم و دستگیری های کور دیده می شد اما این کارا نتونست جلوی مردم معترض رو بگیره و می تونم به جرات بگم که تاثیر خاصی نداشت. مردم از میدون انقلاب تا دروازه دولت ایستاده بودن وگاز اشک آور و باتوم نتونست متفرقشون کنه. البته جز 10 تا 15 دقیقه ی اول که همه با هم شعار "سفارت روسیه / لانه ی جاسوسیه" و "مرگ بر دیکتاتور" رو می دادن و شعر "یار دبستانی من" رو می خوندن (فیلم پایین) صدای شعارها به ندرت بلند می شد. من از ساعت 10:25 اونجا بودم و تا 1 که برگشتم از تعداد مردم کم نشده بود. از حاشیه های تظاهرات هم قطع شدن خطهای تلفن همراه بود که خیلی عجولانه و بعد از گذشت یک ساعت از تجمع مردم صورت گرفت. یه چیز دیگه هم که خیلی توجه رو جلب می کرد تعداد زیاد بسیجیایی بود که از مردم فیلم و عکس می گرفتند. علاوه بر اینا یه ترقه های مسخره هم به مجموعه مهمات مزدورا اضافه شده بود که در نوع خودش جالب توجه بود چون قرار بود مثلا صدای شلیک گلوله بده!

پ . ن: یه صحنه ی قشنگ از بین صحنه های زشت و زیبای زیادی که دیروز دیدم رو یادم رفت بازگو کنم. از بین این جمعیتی که اومده بودن من در دو جای متفاوت به دو تا معلول برخوردم. هر دو روی صندلی چرخ دار نشسته بودن و از ناحیه ی پا معلولیت داشتن . هر دو مچ بند های سبز به دست داشتن و بی توجه به تفاوت ها و محدودیت های جسمی شون با بقیه شعار می دادن و پا به پای مردم جلو می اومدن... فکر نمی تونم که بتونم شرحی از احساستم بعد از دیدن این دو عضو جنبش سبزرو بنویسم، فقط می تونم به خودم افتخار کنم که توی سرزمینی به دنیا اومدم که چنین فرزندانی داره



درود به بنجامین عزیزم!

حتما همه ی دوستان متوجه فیلتر شدن وبلاگ آقا بنجامین شدن! واقعا جای تبریک داره. به قول یکی از دوستان این یعنی در کمتر از سه ماه بین انبوه وبلاگ ها و وب نوشته ها دیده شدن. این یعنی تاثیر گذار بودن. این یعنی ما قطره ها بالاخره دریا می شیم!:)
از طرفی این نشون می ده که ترس کودتاچیا از جنبش سبز چقدر زیاده که یه وبلاگ خیلی کم بیننده هم پشتشونو می لرزونه و نمی تونن از سرش بگذرن! واز قدیم هم گفتن ترس برادره مرگه...
یه بار دیگه به بنجامین جان این موفقیتو تبریک می گم.انشاالله که توی آدرس جدیدش هم موفقتر از قبل به فعالیت ادامه بده.
پ.ن: امروز که 8/8/88 هست یه اتفاق بامزه واسه وبلاگم افتاد. تعداد بازدید کننده هام دقیقا امروز به 888 تا رسید.

با تشکر از ب . ع

این دفعه هوش سرشار نویسندگان کیهان!ه

ما پیشنهاد می‏کنیم که به ارسال کیهان برای زندانیان اوین حتما ادامه داده شود، چون به نظر تفریحی بالاتر از خواندن کیهان و تحلیل‏های هوشمندانه(!) آن برای اسرای در بند وجود نخواهد داشت. نویسندگان روزنامه کیهان این روزها همزمان با سفر رئیس دولت کودتا به سازمان ملل بیش از پیش دچار خودزنی شده‏اند، مطلب گفت و شنود امروز را در این جریده ببینید:



معجزه ! (گفت و شنود)

گفت: دیدی چه خاكی بر سرم شد؟
گفتم: چی شده؟ چرا لباس مشكی پوشیده ای؟ چرا گریه می كنی؟
گفت: یكی از اقوام نزدیكم فوت كرده.
گفتم: این كه گریه و زاری نداره! اگر یكی دو هفته صبر و حوصله كنی دوباره زنده می شود!
گفت: چرا پرت و پلا میگی؟! چطور ممكنه كه دوباره زنده بشه؟!
گفتم: همین الان به دفتر موسوی و كروبی زنگ بزن، و بگو فامیل شما دستگیر شده بود و در زندان زیر شكنجه فوت كرده.
گفت: مرد حسابی فامیل ما اصلاً بازداشت نشده بود ، او بر اثر بیماری سرطان فوت كرد.
گفتم: تو به این چیزها كاری نداشته باش، تو فقط به آنها زنگ بزن. آنها اعلام می كنند كه فامیل شما در زندان و زیر شكنجه فوت كرده، بعد خودشان به رادیو اسرائیل و بی بی سی و رادیو آمریكا خبر می دهند و برایش مجلس ختم می گذارند و بعد...
گفت: بعد چی؟!
گفتم: بعدش فامیل فوت كرده شما هم مثل بقیه آن‏هایی كه موسوی و كروبی خبر كشته شدنشان را داده و برایشان ختم گرفته بودند، زنده می شود! و قضیه به خوبی و خوشی پایان می گیرد(!)

* با تشکر از طنزنویس عزیز کیهان، که کار ما را هم آسان کرده است، بهتر از این نمی‏شد اوضاع جامعه امروز را توضیح داد که هر روز مرده‏ای را به زور نور و تصویر و ظلم و تزویر زنده می‏کنند!

http://mowjcamp.com/article/id/36953

تصاویری از راهپیمایی قدس در شیراز





اینجا فلسطین نیست ، ایران است!
نه این که فکر کنید اینا اومدن مردمو زدن و بردن و کشتن!!! اصلا!!! اومده بودن فضا رو به فضای فلسطین نزدیک کنن!!! لباس شخصی ها رو هم زیاد جدی نگیرین ، احتمالا ورژن نیومده ی سربازای اسرائیلین!

ان الله لايغير مابقوم حتي يغيروا ما بانفسهم

دیگه اینو هیچ کاریش نمی تونن بکنن! باید همه با هم بیایم وبهشون تعداد خس و خاشاکو نشون بدیم! باید همه ی شعارا رو اونجوری بدیم که حقه. باید تو حافظه ی تاریخ بمونه که ما ساکت ننشستیم. باید به بچه هامون بگیم منم بین این جمعیت میلیونی بودم و همین جمعیت بود که دیکتاتوری رو از ایران دور کرد! روز قدس روز فریاد علیه ظلمه ، باید همه ی جهان ببینن که ما تحمل ظلم رو نداریم! ظلم ظلمه ، چه ایران چه فلسطین. و چه قشنگ بود شعارای روزای اول:" مردم چرا نشستین؟! ایران شده فلسطین!" یکی از دوستان به جا می گفت که شاید ظلم این هایی که مردم رو کشتن بیشتر از اسرائیلی ها بشه چون اونا هم وطن نمی کشن!
دوستان همه وظیفه داریم جمعه از خونه بیرون بیایم. حتی شمایی که خودتونو از جنبش سبز نمی بینید! شما هم باید باشید تا حقیقتو از نزدیک ببینید.

به امید بازپس گیری حق سبز

بدون شرح



Free Blogger Templates by Isnaini Dot Com and Real Estate. Powered by Blogger